یکی از شاخههای فرعی اقتصاد دانش است؛
این مفهوم بر تبدیل موهبتهای عقلانی کارکنان و سازماندهی نیروهای سودمند درونی اعضا کارکنان – نیروی رقابت و ارزش جدید- عمل میکند.
مدیریت دانش بر پیوند اطلاعات با اطلاعات، اطلاعات با فعالیتها و اطلاعات با فرد- برای تحقق اشتراک دانش( از قبیل دانش ضمنی و دانش صریح) توجه دارد؛ و با مدیریت اطلاعات کاملا متفاوت است.
در این مقاله سعی شده با کالبدشکافی ماهوی و شکلی در راستای شناسایی عناصر سازنده مدلهای ارزیابی مستخرج از تحقیقات قبلی در خارج از کشور و ایران، علاوه بر اینکه میخواهیم زاویه دید متفاوتی از منظر دانشگاه ها، سازمانهای متولی امر تجاری سازی دانش و همچنین دولتها داشته باشیمدر تاریخچه مدیریت دانش، برخی از تیوریسینهای مدیریت به تکامل مدیریت دانش کمک کردهاند که از میان آنها میتوان به افرادی چون پیتر دراکر، پل استراسمن و پیتر سنج در ایالات متحده اشاره کرد.
( داون پورت، ۱۹۹۸ ). مدیریت دانش به عنوان مجموعهای از رویهها، زیرساختها و ابزارهای فنی و مدیریتی است که در جهت خلق، تسهیم و بکارگیری اطلاعات و دانش در درون و بیرون سازمانها طراحی شدهاند( بون فور، ۲۰۰۳ ). مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا، مدیریت دانش را فرایند گسترده کسب، سازماندهی، انتقال و استفاده از اطلاعات در سازمان میداند.
تعاریفی که سایر نظریه پردازان از مدیریت دانش ارایه مینمایند ما را در شناخت هر چه بیشتر آن یاری میرساند.
منبع :